افتتاح سایت داروسازان ایران

سلام به دوستان عزیز 

سایت داروسازان ایران افتتاح شد... 

شما رو به دیدن مطالب این سایت دعوت می کنم.. 

 

داروسازان ایران

پرتاب کفش به سوی بوش در قالب بازی‌های فلش!

یکی از همکاران زحمت کشیدند و این پست رو نوشتند منم که خیلی خوشم اوم با اجازه ایشون اونو تو وبلاگم گذاشتم.. من که عاشق این جور بازی ها (هدف گیری و..)هستم.. 

 

این ماجرای پرتاب کفش به سوی بوش هم داستانی شده! با گذشت زمان کمی از حادثه، در اینترنت می‌شود، بازی‌های فلشی بر این این اساس پیدا کرد.

حتما می‌دانید که روز یکشنبه در جریان یک کنفرانس خبری در بغداد، خبرنگار عراقی به نام منتظر الزیادی، دو لنگه کفش به سمت بوش پرتاب کرد. با اینکه این خبرنگار کفش‌ها را خیلی خوب پرتاب کرد، اما جورج بوش با چالاکی که از او انتظار نمی‌رفت، جای خالی داد و جان سالم به در برد!

این ماجرا در اینترنت بازتاب زیادی داشته، طوری که مثلا در یوتیوب تا به حال ویدئوی این حادثه، بیشتر از ۵ هزار بار به وسیله کاربران مختلف آپلود شده است و مجموعا این ویدئو بیشتر از ۸ میلیون بار تماشا شده است.

چنین بازتاب خبری گسترده‌ای، پیش از این فقط در ماجرای حمله زیدان به سمت ماتراتزی در جریان بازی فینال جام جهانی سال ۲۰۰۶ سابقه داشت. 

اما معرفی بازی‌های فلش:

۱- در نخستین بازی فلش شما باید کمی از فیزیک سررشته داشته باشد تا با بتوانید با محاسبه دقیق زاویه پرتاب کفش و سرعت آن، درست به هدف بزنید! اینجا!

۲- بوش الحق و الانصاف آمادگی بدنی و چابکی خوبی دارد. بد نیست، در این بازی فلش تمرین جا خالی دادن بکنید!

۳- در این بازی فلش باید کفش‌هایی را که به سمت بوش پرتاب می‌شود، در هوا با گلوله بزنید. 

۴- یک بازی فلش خوب برای پرتاب کفش به سمت بوش. 

۵- این یکی و این یکی هم یک بازی‌های ساده، پرتاب کفش به سمت بوش هستند. 

 

منبع: 

http://1pezeshk.com/archives/2008/12/bush-shoe-throwing-flash-games.html

لیبل سفید..!!

بعد از این که طرحم تموم شد،صبح ها داروخانه شبانه روزی و عصر ها توی بیمارستان مسئول فنی شدم.روز دوم یا سوم کارم که بیمارستان رفتم منشی خانم دکتر(متخصص زنان زایمان و فیلیپینی الاصل) اومد داروخانه و گفت:خانم دکتر لطفاً دستور دارویی نسخ خانم دکتر را ننویسید.
باتعجب پرسیدم چرا؟(تو دلم گفتم شاید اشتباهی از من سر زده و محترمانه از من می خواهند که دستور روی دارو ها ننویسم..) 
منشی گفت:آخه دستورات ما با شما فرق میکنه..(جالبه بدونید نسخ خانم دکتر تکراری ودستورات ساده وخوانا..اسید فولیک ،فروس سولفات، کلسیم-د.. شبی یکی و...)
گفتم خانم دکتر که دستوراشو خیلی واضح تو نسخه می نویسه چطور فرق می کنه؟
جواب قانع کننده ای نداد و ادامه داد لطفاً ننویسید فقط لیبل بزنید ما خودمان دستور می دهیم.. 

نمیدونید چه قدر عصبانی شدم فکرشو بکنید لیبل سفید بزنم رو دارو ها و بدم مریض!! حرفش از صد تا فحش هم بدتر بود..خیلی برام گرون تمام شد نمی دونستم چی بگم فقط سکوت کردم..
منشی که رفت بیرون،یکی از نسخه پیچ ها به من گفت اخه خانم دکتر ،این منشی خودش دستوراتو رو دارو ها می نویسه(لازم به ذکر هست منشی خواهر رئیس بیمارستان و خانم دکتر متخصص هم همسر رئیس بودند.. )


من که خیلی بهم برخورده بود پیش خودم گفتم بی خود کرده این طور با من حرف می زنه مگه چه کارست به من می گه دستور ننویس حالا یه منشی بی سواد  برام شده داروساز!! و حس دکتری می کنه..
جالبه بدونید به همه مریض ها هم میگفت داروتو بیار پیش خودم تا دستورشو برات توضیح بدم!!از همه بدتر مریض ها بودند که می رفتند پیشش..  

من به کار خودم ادامه دادم و تمامی نسخ خانم دکتر رو لیبل میزدم و دستوراتشو می نوشتم..
نسخه ای اومد که قرص استروژن کونژوکه0.625 (شبی 1 عدد)و مدروکسی پروژسترون(از شب 14 منس شبی 2 عدد) داشت ..دستوراتو نوشتم و توضیح هم دادم..مریض تشکر کرد و گفت خانم منشی گفت بیا تا دستور دارو ها رو توضیح بدم..خنده ام گرفت..ولی دیدم که دارو هارو از من گرفت و رفت طرف اتاق خانم دکتر..
چند دقیقه بعد منشی زنگ زد داروخانه و لیبل سفید خواست..
من که حسابی عصبانی شده بودم و اصلاً رفتارش برام قابل هضم نبود بیمار که داشت می رفت صداش کردم و داروهاشو نگاه کردم..
منشی لیبل منو کنده بود و این طور نوشته بود قرص قرمز هر شب 1 عدد بعد از 14 روز قرص قرمز + 2عدد قرص سفید!
(با خودم گفتم پس دستور ما فرق می کنه منظورش این بود؟!! ) 

فردای اون روز به رئیس بیمارستان زنگ زدم و ماجرا رو گفتم.. دکتر گفت خواهرم زبان خانم دکتره (جالبه  30 ساله ایران هستند و نیاز به مترجم دارند..) و من پیگیری می کنم. 

عصر که رفتم داروخانه خانم دکتر پیغام داده بود :"به این خانم دکترتان بگویید دستورات دارویی منو بنویسد !" 
برخوردش اصلا مناسب نبود ولی گذاشتم به حساب ایرانی نبودنش و ندونستن آداب معاشرت ایرانی.. 

خلاصه 1 سالی که اونجا بودم همه دستوراتو مینوشتم. منشی هم از رو نرفت و به مریض ها می گفت داروتو گرفتی بیا پیش من.. از این لجم می گرفت که مریض ها دارو رو که می گرفتند مستقیم می رفتند پیشش.. 

  

چند روز پیش هم یکی از منشی ها اومده بود داروخانه به من گفت روی دارو های خانم دکتر لیبل سفید بزنید من خودم دستوراتشو می نویسم..(یاد قضیه منشی بیمارستان افتادم..)

لازم به ذکر هست خانم دکتر رو نسخه هیچ دستور دارویی نمی نویسه منم به خاطر اینکه مشکلی پیش نیاد دستوری نمی دم و ارجاعش می دم پیش دکترش...منو بگو فکر می کردم خانم دکتر حساسه و می خواد دارو هارو ببینه..)

 حوصله نداشتم بگم برای چی و ...

بهش گفتم خودتان که دستور می نویسید خودتان هم لیبل بخرید و بزنید..دیدم همین طوری داره منو نگاه می کنه ..برای اینکه خجالتش بدم گفتم می خواهید لیبل بدم خدمتتان؟
اونم از رو نرفت و گفت: بله این طور خیلی بهتره..


مسابقه یک میلیون دلاری

فردی در مسابقه اطلاعات عمومی شرکت کرده‌است و سعی در بردن جایزه یک میلیون دلاری آن دارد.

سوالات را بخوانید: 

۱ -  جنگ صد ساله چقدر طول کشید؟ 

الف: 116 سال 

ب: 99 سال 

ج: 100سال 

د: 150 سال 

او نمی تواند به سوال جواب دهد.

2-  کلاه‌های پاناما در چه کشوری تولید می شوند؟ 

الف: برزیل 

ب: شیلی 

ج: پاناما 

د: اکوادور 

حالا او با خجالت از دانشجویان تماشاگر درخواست کمک می‌کند.

3-  روس‌ها در چه ماهی انقلاب اکتبر را جشن می گیرند؟ 

الف: ژانویه

ب: سپتامبر 

ج: اکتبر 

د: نوامبر 

خوب! بقیه حضار باید به دادش برسند.

4-  اسم شاه جرج ششم چه بود؟ 

الف: ادر 

ب: آلبرت 

ج: جرج 

د: مانوئل 

این بار هم شرکت کننده درمانده تقاضای فرصت می‌کند.

5-  نام جزایر قناری در اقیانوس آرام از کدام حیوان گرفته شده است؟ 

الف: قناری 

ب: کانگارو 

ج: توله‌سگ 

د: موش 

در این جاست که شرکت کننده بخت برگشته از ادامه مسابقه انصراف می‌دهد.
جواب‌ها: 

اگر خیلی خودتان را گرفته‌اید که همه جواب‌ها را می‌دانید و به این دوست بنده  کلی خندیده‌اید، بهتر است اول جواب‌ها را مطالعه کنید:
۱: جنگ صد ساله در واقع 116 سال طول کشید (۱۳۳۷-۱۴۵۳)

۲: کلاه پاناما در اکوادور تولید می شود.

۳:  انقلاب اکتبر در ماه نوامبر جشن گرفته می شود.

۴: اسم شاه جرج، آلبرت بوده که بعد از رسیدن به مقام پادشاهی به جرج تغییر نام داد. 
5: توله سگ، اسم لاتین آن Insularia Canaria است که یعنی جزایر توله سگ.

چیه ؟ تعجب کردید نه ؟ 

بابا اون بنده خدا حداقلش این بود که صفر درصد زد. شما بودید که ۳/۳۳-
می زدید

ازدواج دانشجویی

 این روزها بحث ازدواج دانشجویی خیلی داغ هست  توصیه میکنم این مطلبو بخونید

در این نوشتار می‌خواهیم راه‌های یک ازدواج موفق دانشجویی را مورد بررسی قرار دهیم.

ازدواج دانشجویی از سه کلمه‌ی ازدواج + دانشجو + یی تشکیل شده است!!

در لغت‌نامه این کلمات این گونه تفسیر شده است:

ازدواج= 2 تا شدن، قاطی مرغ‌ها رفتن، از دست رفتن! از پا افتادن! کاری است خوب که شماها آن را خیلی دوست می‌دارم!

دانشجو= نام چیزی است که این روز ها همه هستند! ، بلاتشبیه به تلفن همراه که همه دارند. انسان علاف از نوع با کلاسش را گویند!!

یی= چنین کلمه ای هنوز کشف نشده است !

اولین و آسان‌ترین راه برای ازدواج دانشجویی مایه‌دار بودن است. اگر خودتان مایه‌دار نیستید لااقل سعی کنید پدرتان مایه‌دار باشد . اصولا اگر مایه دارید دیگر لازم نیست ادامه این مطلب را بخوانید . پاشید برید ازدواج دانشجووییتوونو بکنید! در این موارد بهتر است اول مزدوج شده و سپس دانشجوو شوید تا مدرکی که می خواهید بگیرید (بخرید!) مطابق میل دوشیزه عروس خانم باشد !!

اگر هم مایه دار نیستید خب چه کارتون کنم بشینید صبح تا شب درس بخونید تا کنکور قبول شده و نمونه یک انسان موفق شوید تا به شما هم بگویند چه پیامی برای هم سن و سال های خودت داری!!؟

برای توفیق در امر ازدواج دانشجویی بهتر است سعی کنید در دانشگاه آزاد قبول شوید تا وقت بیشتری برای انجام این کار های فوق برنامه !! و غیر درسی داشته باشید !!

بله همکارانم به من اشاره می کنند لحظاتی قبل کلنگ احداث شش تا دانشگاه آزاد دیگر به زمین زده شد تا شما جوانان عزیز راحت تر ازدواج دانشجویی نموده و مدارج علمی را ترقی نمایید!! (تو همین فاصله شد دوازده تا !!)

سعی کنید در انتخاب رشته به رشته هایی علاقمند باشید که بیشتر ظرفیت آن را جنس مخالفتان تشکیل می دهند!(مثلا" نسبت 59 به یک از ضریب اطمینان بالایی برخوردار است!!) در غیر این صورت نگران نباشید انواع و اقسام انجمن ها ی علمی و کانون هاو تشکل هاو هلال احمر و گروه سرود ! و ... شما را به سر منزل مقصودتان می رساند!

اگر دخترید سعی کنید جزوه های درسی تان را خوش خط و خوانا بنویسید ! ا

گر هم پسرید که اصلا" لازم نیست جزوه بنویسید ! چون همان طور که می دانید خوبیت ندارد یک دختر از یک پسر جزوه بگیرد !! مردم چی می گن؟ مثل خواستگاری دختر از پسر که عرف نیست !!

نکته مهم : خدا پدر و مادر گوتنبرگ را قرین رحمت نماید!!

اصلا"از ایجاد آشنایی نترسید و همیشه سعی کنید برای شروع آشنایی دنبال یک بهانه خوب باشید. خجالت نکشید ، برید جلو و با شهامت حرفتون رو بزنید.

پسر:سلام خانم ! ببخشید می شه با من از دواج کنید!

بووووووووووووووومب!!

کات آقا ! کات ! پسره ی اوشکول من گفتم ایجاد آشنایی! نگفتم زرت بری بگی ازدواج که!!

خب می گفتیم...

بلوتوث خود را همیشه در محیط کلاس روشن بگذارید!

سر جلسه امتحان از هرگونه کمک فکری به غیر هم جنسان خود دریغ نکنید ! البته به شرطی که نیتتان خیر باشد در غیر این صورت بنده هیچ مسئولیتی را به عهده نمی گیرم.

فراموش نکنید نشستن در راهرو های دانشگاه آن هم به سبک سنتی ، به شما انگیزه های زیادی برای ازدواج های!! دانشجویی خواهد داد !

به هر حال اگر از آن دسته از دانشجو هایی هستید که ازدواج دانشجویی کرده اید ، بهتون تسلیت می گم ! اگر هم هنووز مجردید برید ازدواج دانشجویی کنید دیر می شه ها !!