لیبل سفید..!!

بعد از این که طرحم تموم شد،صبح ها داروخانه شبانه روزی و عصر ها توی بیمارستان مسئول فنی شدم.روز دوم یا سوم کارم که بیمارستان رفتم منشی خانم دکتر(متخصص زنان زایمان و فیلیپینی الاصل) اومد داروخانه و گفت:خانم دکتر لطفاً دستور دارویی نسخ خانم دکتر را ننویسید.
باتعجب پرسیدم چرا؟(تو دلم گفتم شاید اشتباهی از من سر زده و محترمانه از من می خواهند که دستور روی دارو ها ننویسم..) 
منشی گفت:آخه دستورات ما با شما فرق میکنه..(جالبه بدونید نسخ خانم دکتر تکراری ودستورات ساده وخوانا..اسید فولیک ،فروس سولفات، کلسیم-د.. شبی یکی و...)
گفتم خانم دکتر که دستوراشو خیلی واضح تو نسخه می نویسه چطور فرق می کنه؟
جواب قانع کننده ای نداد و ادامه داد لطفاً ننویسید فقط لیبل بزنید ما خودمان دستور می دهیم.. 

نمیدونید چه قدر عصبانی شدم فکرشو بکنید لیبل سفید بزنم رو دارو ها و بدم مریض!! حرفش از صد تا فحش هم بدتر بود..خیلی برام گرون تمام شد نمی دونستم چی بگم فقط سکوت کردم..
منشی که رفت بیرون،یکی از نسخه پیچ ها به من گفت اخه خانم دکتر ،این منشی خودش دستوراتو رو دارو ها می نویسه(لازم به ذکر هست منشی خواهر رئیس بیمارستان و خانم دکتر متخصص هم همسر رئیس بودند.. )


من که خیلی بهم برخورده بود پیش خودم گفتم بی خود کرده این طور با من حرف می زنه مگه چه کارست به من می گه دستور ننویس حالا یه منشی بی سواد  برام شده داروساز!! و حس دکتری می کنه..
جالبه بدونید به همه مریض ها هم میگفت داروتو بیار پیش خودم تا دستورشو برات توضیح بدم!!از همه بدتر مریض ها بودند که می رفتند پیشش..  

من به کار خودم ادامه دادم و تمامی نسخ خانم دکتر رو لیبل میزدم و دستوراتشو می نوشتم..
نسخه ای اومد که قرص استروژن کونژوکه0.625 (شبی 1 عدد)و مدروکسی پروژسترون(از شب 14 منس شبی 2 عدد) داشت ..دستوراتو نوشتم و توضیح هم دادم..مریض تشکر کرد و گفت خانم منشی گفت بیا تا دستور دارو ها رو توضیح بدم..خنده ام گرفت..ولی دیدم که دارو هارو از من گرفت و رفت طرف اتاق خانم دکتر..
چند دقیقه بعد منشی زنگ زد داروخانه و لیبل سفید خواست..
من که حسابی عصبانی شده بودم و اصلاً رفتارش برام قابل هضم نبود بیمار که داشت می رفت صداش کردم و داروهاشو نگاه کردم..
منشی لیبل منو کنده بود و این طور نوشته بود قرص قرمز هر شب 1 عدد بعد از 14 روز قرص قرمز + 2عدد قرص سفید!
(با خودم گفتم پس دستور ما فرق می کنه منظورش این بود؟!! ) 

فردای اون روز به رئیس بیمارستان زنگ زدم و ماجرا رو گفتم.. دکتر گفت خواهرم زبان خانم دکتره (جالبه  30 ساله ایران هستند و نیاز به مترجم دارند..) و من پیگیری می کنم. 

عصر که رفتم داروخانه خانم دکتر پیغام داده بود :"به این خانم دکترتان بگویید دستورات دارویی منو بنویسد !" 
برخوردش اصلا مناسب نبود ولی گذاشتم به حساب ایرانی نبودنش و ندونستن آداب معاشرت ایرانی.. 

خلاصه 1 سالی که اونجا بودم همه دستوراتو مینوشتم. منشی هم از رو نرفت و به مریض ها می گفت داروتو گرفتی بیا پیش من.. از این لجم می گرفت که مریض ها دارو رو که می گرفتند مستقیم می رفتند پیشش.. 

  

چند روز پیش هم یکی از منشی ها اومده بود داروخانه به من گفت روی دارو های خانم دکتر لیبل سفید بزنید من خودم دستوراتشو می نویسم..(یاد قضیه منشی بیمارستان افتادم..)

لازم به ذکر هست خانم دکتر رو نسخه هیچ دستور دارویی نمی نویسه منم به خاطر اینکه مشکلی پیش نیاد دستوری نمی دم و ارجاعش می دم پیش دکترش...منو بگو فکر می کردم خانم دکتر حساسه و می خواد دارو هارو ببینه..)

 حوصله نداشتم بگم برای چی و ...

بهش گفتم خودتان که دستور می نویسید خودتان هم لیبل بخرید و بزنید..دیدم همین طوری داره منو نگاه می کنه ..برای اینکه خجالتش بدم گفتم می خواهید لیبل بدم خدمتتان؟
اونم از رو نرفت و گفت: بله این طور خیلی بهتره..


نظرات 9 + ارسال نظر
فرشید دوشنبه 18 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 12:47 http://no-1.blogsky.com

واقعا آدم نمی دونه باید چی بگه یا چیکار کنه از دست این جور افراد ! ... خیلی حرصم گرفته ! می خوام همشونو خفه کنم !!!!!!
ضمنا موضوع زدی "خاطرات شیرین داروخانه" !!! آخه این کجاش شیرین بود ؟!!

ممنون از یاد اوریتون
باید یه قسمت خاطرات تلخ هم اضافه کنم..

sepide دوشنبه 18 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 14:14 http://gomshodedarkhial.blogsky.com

vai dar in lahze man daram bejaye to hers mikhoram khodaish kheili tahamolet balast ha khanum dr! man age budam yani hamun lahze poshte sare monishe rafte budam pishe dre o halish mikardam chi be chie... poruuuuuuuuuu... ma hamin hafte ham ke sare kalkal bazi vase biolenol cold man dasture motafavet az khanum dr mizadamo un fahmide bud be mariza migoft biarin daruharo pishe khodam tozih bedam, vahghti ino fahmidam shoroo kardam be anchenan tozih dadan az avareze acetaminophene ziado moshkelatesh ke bishtare mariza na tanha pishesh naraftan hatta be bikhatar budane baghieye tajviizesham shak karde budano hei miporsidan baghie chi?! motmaenin moshkel nadare?!!

در مورد اولی چون خواهر رئیس 0بود نخواستم باهاش کل کل کنم ..
مورد دوم هم اینقدر گرفتارم که بی خیال شدم..

saeid دوشنبه 18 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 14:22 http://bazar24.blogsky.com

سلام دوست عزیز . برای آگاهی در مورد کلاهبرداری بزرگی که در کمین همه وبلاگ نویسهای ایرانی قرار دارد...به وبلاگ من سر بزن و مطالب را کامل با شواهد ارائه شده بخوان..حتما به دوستانت هم بگو تا کلاه بر سرشان نرود ...بر سر ما که رفت

برادر علی دوشنبه 18 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 23:45 http://ali.baratian.ir

در اینجور موارد من طرف رو میشورم آویزون می کنم! حتی یه بار دست به یقه شدم! اما نهایتا... ملت منشی دکتر رو بیشتر از ما قبول دارن... کاریشم نمی شه کرد... (تمام تاسف های عالم)

واقعا همین طوره
تازه اگه برند مورد نظر هم بهشون ندهند ، به بیمار می گن دارو اشتباه هست و بیمار هم فکر می کنه اگه می خورد می مرد و...

فرانک سه‌شنبه 19 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 10:51 http://dentisttazevared.persianblog.ir

سلام
خوب گفتی خانوم دکتر... ولی حیف که طرف از فرط پررویی نگرفته !در مورد مریضا هم حق با شماست طفلکی ها می ترسن اگه داروها رو به منشی نشون ندن مریضی شون خوب نشه !!!

فکر می کنم به فرهنگ مریض ها هم ربط داره.. متاسفانه اکثرا کم سوادند و اصلا داروسازو نمی شناسند حرف اول و اخر رو دکترشون می زنه..

زهرا شنبه 23 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 16:16 http://www.zahra3078.persianblog.ir/

ای بابا.... نگو دکتر.... هیچی نگو..........

لازم به ذکر است که همه داروسازان قبل از من تو اون بیمارستان هم همین مشکل رو با منشی داشتند ...

kazem یکشنبه 24 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 23:27 http://www.nightlight22.blogfa.com

salam doctor .ye dafe behet nazar dadam.vali nayomadi be weblogam cheralolwebloge ghashnghi dari khushhal mikoni bem sar bezani

روانپزشک نیمه دیوانه چهارشنبه 27 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 12:33 http://midmaddr.blogfa.com

ما به شما رای میدهیم!!!

باران شنبه 30 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 16:50 http://baranbanoo.persianblog.ir

عجب آدمایی پیدا میشن ها....!!!

ولی تقصیر مریضها نیست اونا به منشی به چشم یکی از پرسنل بیمارستان نگاه میکنند که حتما حرفش به صلاح مریضه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد