نامه یک دختر به همسر آینده اش

عزیزم!

می توانی خوشحال باشی، چون من دختر کم توقعی هستم.
اگر می گویم باید تحصیلکرده باشی، فقط به خاطر این است که بتوانی خیال کنی بیشتر از من می فهمی!
اگر می گویم باید خوش قیافه باشی، فقط به خاطر این است که همه با دیدن ما بگویند"داماد سر است!" و تو اعتماد به نفست هی بالاتر برود!

اگر می گویم باید ماشین بزرگ و با تجهیزات کامل داشته باشی، فقط به این خاطر است که وقتی هر سال به مسافرت دور ایران می رویم توی ماشین خودمان بخوابیم و بی خود پول هتل ندهیم!

اگر عروسی آن چنانی می خواهم، فقط به خاطر این است که فرصتی به تو داده باشم تا بتوانی به من نشان بدهی چقدر مرا دوست داری و چقدر منتظر شب عروسیمان بوده ای!

اگر می گویم هرسال برویم یک کشور را ببینیم، فقط به خاطر این است که سالها دلم می خواست جواب این سوال را بدانم که آیا واقعا "به هرکجا که روی آسمان همین رنگ است"؟! اگر تو به من کمک نکنی تا جواب سوالاتم را پیدا کنم، پس چه کسی کمکم کند؟!

اگر از تو توقع دیگری ندارم، به خاطر این است که به تو ثابت کنم چقدر برایم عزیزی!

و بالاخره...

اگر جهیزیه چندانی با خودم نمی آورم، فقط به خاطر این است که به من ثابت شود تو مرا بدون جهیزیه سنگین هم دوست داری و عشقمان فارغ از رنگ و ریای مادیات است

افتتاح سایت داروسازان ایران

سلام به دوستان عزیز 

سایت داروسازان ایران افتتاح شد... 

شما رو به دیدن مطالب این سایت دعوت می کنم.. 

 

داروسازان ایران

پرتاب کفش به سوی بوش در قالب بازی‌های فلش!

یکی از همکاران زحمت کشیدند و این پست رو نوشتند منم که خیلی خوشم اوم با اجازه ایشون اونو تو وبلاگم گذاشتم.. من که عاشق این جور بازی ها (هدف گیری و..)هستم.. 

 

این ماجرای پرتاب کفش به سوی بوش هم داستانی شده! با گذشت زمان کمی از حادثه، در اینترنت می‌شود، بازی‌های فلشی بر این این اساس پیدا کرد.

حتما می‌دانید که روز یکشنبه در جریان یک کنفرانس خبری در بغداد، خبرنگار عراقی به نام منتظر الزیادی، دو لنگه کفش به سمت بوش پرتاب کرد. با اینکه این خبرنگار کفش‌ها را خیلی خوب پرتاب کرد، اما جورج بوش با چالاکی که از او انتظار نمی‌رفت، جای خالی داد و جان سالم به در برد!

این ماجرا در اینترنت بازتاب زیادی داشته، طوری که مثلا در یوتیوب تا به حال ویدئوی این حادثه، بیشتر از ۵ هزار بار به وسیله کاربران مختلف آپلود شده است و مجموعا این ویدئو بیشتر از ۸ میلیون بار تماشا شده است.

چنین بازتاب خبری گسترده‌ای، پیش از این فقط در ماجرای حمله زیدان به سمت ماتراتزی در جریان بازی فینال جام جهانی سال ۲۰۰۶ سابقه داشت. 

اما معرفی بازی‌های فلش:

۱- در نخستین بازی فلش شما باید کمی از فیزیک سررشته داشته باشد تا با بتوانید با محاسبه دقیق زاویه پرتاب کفش و سرعت آن، درست به هدف بزنید! اینجا!

۲- بوش الحق و الانصاف آمادگی بدنی و چابکی خوبی دارد. بد نیست، در این بازی فلش تمرین جا خالی دادن بکنید!

۳- در این بازی فلش باید کفش‌هایی را که به سمت بوش پرتاب می‌شود، در هوا با گلوله بزنید. 

۴- یک بازی فلش خوب برای پرتاب کفش به سمت بوش. 

۵- این یکی و این یکی هم یک بازی‌های ساده، پرتاب کفش به سمت بوش هستند. 

 

منبع: 

http://1pezeshk.com/archives/2008/12/bush-shoe-throwing-flash-games.html

لیبل سفید..!!

بعد از این که طرحم تموم شد،صبح ها داروخانه شبانه روزی و عصر ها توی بیمارستان مسئول فنی شدم.روز دوم یا سوم کارم که بیمارستان رفتم منشی خانم دکتر(متخصص زنان زایمان و فیلیپینی الاصل) اومد داروخانه و گفت:خانم دکتر لطفاً دستور دارویی نسخ خانم دکتر را ننویسید.
باتعجب پرسیدم چرا؟(تو دلم گفتم شاید اشتباهی از من سر زده و محترمانه از من می خواهند که دستور روی دارو ها ننویسم..) 
منشی گفت:آخه دستورات ما با شما فرق میکنه..(جالبه بدونید نسخ خانم دکتر تکراری ودستورات ساده وخوانا..اسید فولیک ،فروس سولفات، کلسیم-د.. شبی یکی و...)
گفتم خانم دکتر که دستوراشو خیلی واضح تو نسخه می نویسه چطور فرق می کنه؟
جواب قانع کننده ای نداد و ادامه داد لطفاً ننویسید فقط لیبل بزنید ما خودمان دستور می دهیم.. 

نمیدونید چه قدر عصبانی شدم فکرشو بکنید لیبل سفید بزنم رو دارو ها و بدم مریض!! حرفش از صد تا فحش هم بدتر بود..خیلی برام گرون تمام شد نمی دونستم چی بگم فقط سکوت کردم..
منشی که رفت بیرون،یکی از نسخه پیچ ها به من گفت اخه خانم دکتر ،این منشی خودش دستوراتو رو دارو ها می نویسه(لازم به ذکر هست منشی خواهر رئیس بیمارستان و خانم دکتر متخصص هم همسر رئیس بودند.. )


من که خیلی بهم برخورده بود پیش خودم گفتم بی خود کرده این طور با من حرف می زنه مگه چه کارست به من می گه دستور ننویس حالا یه منشی بی سواد  برام شده داروساز!! و حس دکتری می کنه..
جالبه بدونید به همه مریض ها هم میگفت داروتو بیار پیش خودم تا دستورشو برات توضیح بدم!!از همه بدتر مریض ها بودند که می رفتند پیشش..  

من به کار خودم ادامه دادم و تمامی نسخ خانم دکتر رو لیبل میزدم و دستوراتشو می نوشتم..
نسخه ای اومد که قرص استروژن کونژوکه0.625 (شبی 1 عدد)و مدروکسی پروژسترون(از شب 14 منس شبی 2 عدد) داشت ..دستوراتو نوشتم و توضیح هم دادم..مریض تشکر کرد و گفت خانم منشی گفت بیا تا دستور دارو ها رو توضیح بدم..خنده ام گرفت..ولی دیدم که دارو هارو از من گرفت و رفت طرف اتاق خانم دکتر..
چند دقیقه بعد منشی زنگ زد داروخانه و لیبل سفید خواست..
من که حسابی عصبانی شده بودم و اصلاً رفتارش برام قابل هضم نبود بیمار که داشت می رفت صداش کردم و داروهاشو نگاه کردم..
منشی لیبل منو کنده بود و این طور نوشته بود قرص قرمز هر شب 1 عدد بعد از 14 روز قرص قرمز + 2عدد قرص سفید!
(با خودم گفتم پس دستور ما فرق می کنه منظورش این بود؟!! ) 

فردای اون روز به رئیس بیمارستان زنگ زدم و ماجرا رو گفتم.. دکتر گفت خواهرم زبان خانم دکتره (جالبه  30 ساله ایران هستند و نیاز به مترجم دارند..) و من پیگیری می کنم. 

عصر که رفتم داروخانه خانم دکتر پیغام داده بود :"به این خانم دکترتان بگویید دستورات دارویی منو بنویسد !" 
برخوردش اصلا مناسب نبود ولی گذاشتم به حساب ایرانی نبودنش و ندونستن آداب معاشرت ایرانی.. 

خلاصه 1 سالی که اونجا بودم همه دستوراتو مینوشتم. منشی هم از رو نرفت و به مریض ها می گفت داروتو گرفتی بیا پیش من.. از این لجم می گرفت که مریض ها دارو رو که می گرفتند مستقیم می رفتند پیشش.. 

  

چند روز پیش هم یکی از منشی ها اومده بود داروخانه به من گفت روی دارو های خانم دکتر لیبل سفید بزنید من خودم دستوراتشو می نویسم..(یاد قضیه منشی بیمارستان افتادم..)

لازم به ذکر هست خانم دکتر رو نسخه هیچ دستور دارویی نمی نویسه منم به خاطر اینکه مشکلی پیش نیاد دستوری نمی دم و ارجاعش می دم پیش دکترش...منو بگو فکر می کردم خانم دکتر حساسه و می خواد دارو هارو ببینه..)

 حوصله نداشتم بگم برای چی و ...

بهش گفتم خودتان که دستور می نویسید خودتان هم لیبل بخرید و بزنید..دیدم همین طوری داره منو نگاه می کنه ..برای اینکه خجالتش بدم گفتم می خواهید لیبل بدم خدمتتان؟
اونم از رو نرفت و گفت: بله این طور خیلی بهتره..


مسابقه یک میلیون دلاری

فردی در مسابقه اطلاعات عمومی شرکت کرده‌است و سعی در بردن جایزه یک میلیون دلاری آن دارد.

سوالات را بخوانید: 

۱ -  جنگ صد ساله چقدر طول کشید؟ 

الف: 116 سال 

ب: 99 سال 

ج: 100سال 

د: 150 سال 

او نمی تواند به سوال جواب دهد.

2-  کلاه‌های پاناما در چه کشوری تولید می شوند؟ 

الف: برزیل 

ب: شیلی 

ج: پاناما 

د: اکوادور 

حالا او با خجالت از دانشجویان تماشاگر درخواست کمک می‌کند.

3-  روس‌ها در چه ماهی انقلاب اکتبر را جشن می گیرند؟ 

الف: ژانویه

ب: سپتامبر 

ج: اکتبر 

د: نوامبر 

خوب! بقیه حضار باید به دادش برسند.

4-  اسم شاه جرج ششم چه بود؟ 

الف: ادر 

ب: آلبرت 

ج: جرج 

د: مانوئل 

این بار هم شرکت کننده درمانده تقاضای فرصت می‌کند.

5-  نام جزایر قناری در اقیانوس آرام از کدام حیوان گرفته شده است؟ 

الف: قناری 

ب: کانگارو 

ج: توله‌سگ 

د: موش 

در این جاست که شرکت کننده بخت برگشته از ادامه مسابقه انصراف می‌دهد.
جواب‌ها: 

اگر خیلی خودتان را گرفته‌اید که همه جواب‌ها را می‌دانید و به این دوست بنده  کلی خندیده‌اید، بهتر است اول جواب‌ها را مطالعه کنید:
۱: جنگ صد ساله در واقع 116 سال طول کشید (۱۳۳۷-۱۴۵۳)

۲: کلاه پاناما در اکوادور تولید می شود.

۳:  انقلاب اکتبر در ماه نوامبر جشن گرفته می شود.

۴: اسم شاه جرج، آلبرت بوده که بعد از رسیدن به مقام پادشاهی به جرج تغییر نام داد. 
5: توله سگ، اسم لاتین آن Insularia Canaria است که یعنی جزایر توله سگ.

چیه ؟ تعجب کردید نه ؟ 

بابا اون بنده خدا حداقلش این بود که صفر درصد زد. شما بودید که ۳/۳۳-
می زدید